داری بزرگ میشی
پسرکم حسابی شیطون شدی و صد البته شیرین؛ گاهی تو طول روز آنقدر منو مشغول خودت می کنی که فراموش میکنم به جز تو کارای دیگه ای هم تو برنامه روزانم جا داشته، آخر شب هم دیگه نای حرکت ندارم اگه کمک های بابا امین و مامانی نباشه که واویلاست. با اینکه خیلی شیطون شدی و با توجه به رفلکسی که داری غذا دادن به تو یه پروژه خیلی بزرگه ولی وقتی که هر روز نه بلکه هر ساعت کار تازه ای رو که یاد گرفتی رو میکنی یا کلمه تازه ای میگی یا حتی موقعی که بعد هر شیطنت متحیر العقول یکی یکی همه رو ریز ریز نگاه میکنی و بعد زیر زیرکی میخندی، دیگه دنیا مال من میشه و آنوقته که به خودم تلنگر می زنم لادن خانوم نکه یادت بره که مادری، نکنه فراموش...
نویسنده :
مامان و بابا
15:07