هیربدهیربد، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

بیکران عشق ما هیربد

تولد(1)

1390/6/17 10:44
نویسنده : مامان و بابا
375 بازدید
اشتراک گذاری

(مطالبی که تحت عنوان تولد برای پسرکم ثبت میشود عینا دست نوشته های بابا برای ثبت خاطرات در یکسال اخیر میباشد)

به نام خدا ، به نام آنکه هرچه داریم ، هرچه خواهیم ، هرچه میبینیم و تصور میکنیم از لطف و نشانه اوست

الان ساعت 22:53 چهارشنبه  دهم شهریور سال هزار و سیصد و هشتاد و نه هجری شمسی است ، به اتفاق لادن گلم وپسر کوچولوی عزیزم که منتظر بدنیا اومدنش هستیم مشغول تماشای تلویزیون هستیم.

پسر عزیزم  نمیدونم چرا تا حالا خاطرات دوران حاملگی مادرت رو ننوشتم ولی حالا میخواهم هرشب خاطراتمون را برات بنویسم ،عزیزم  پسر گل بابا امین و مامان لادن میخوام از روز 4/12/1388 تا امروز از همه اتفاق های مهم که گاهی شیرین و گاها تلخ بوده برات بنویسم پس عزیزم بخون:

 بعد از ظهر سه شنبه مورخ 4/12/1388 بعد از اینکه توی شهر(کرج خودمون) در حال تماشای مغازه ها و خرید مردم بودیم ، مامان لادن یاد آوری کرد تا وسیله تست بارداری(بی بی چک) را بگیریم ، دوتا بی بی چک از داروخونه عظیمیه خریدم اون روز، روز ولایت عهدی امام زمان بود ،شام رو تو پیتزا بیست خوردیم و شب از یکی از بی بی چک ها استفاده کردیم و مثبت شد ،خوشحال شدیم ولی هنوز مطمئن نبودیم تا صبح فردا صبر کردیم وقتی مامان لادن از خواب بیدار شد دومی رو هم تست کرد و باز هم مثبت شد حالا خوشحالیمون زیادتر هم شد ،میتونم به جرئت بگم با خودم میخندیدم ،بعد از ظهر رفتیم بیمارستان تا اینکه دکتر عمومی کشیک وقت برامون تست خون بارداری رو تجویز کنه همون زمان به آزمایشگاه شبانه روزی مهر در عظیمیه رفتیم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)